در میخانه که باز است....

...هنوز هم می توان عاشق شد
و عاشق ماند
و از او خواند...

بایگانی

نقدی بر ملاک حق و باطل

ایمان ختم | يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

قرار بود در این وبلاگ اشعار خودم را قرار بدهم، اما از آن جا که "کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد". نمی شود فقط به آن بسنده نمود.

در اوایل دانشگاه که اوایل ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد بود کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی (ع) اثر دکتر مرتضی مطهری را خواندم. کتابی بسیار تاثیر گزار.

یادم است جمله ای در کتاب بود که معنا و مصداق دقیق آن را نفهمیدم تا اینکه در مباحثی که بین دوستان در دانشگاه در خوابگاه پیش می آمد به معنای دقیق آن پی بردم. در مباحث سیاسی اکثر ما چنین اشتباهی را انجام می دهیم.

قضیه در جنگ جمل رخ می دهد جنگی که میان مسلمانان رخ می دهد. مردی از صحابه ی امیرالمومنین در جریان جنگ جمل، سخت در تردید قرار گرفته بود. او دو طرف را می نگریست. از یک طرف علی را می دید و شخصیت های بزرگ اسلامی را که در رکاب علی شمشیر می زدند و از طرفی همسر نبی اکرم(ص)، عایشه را می دید که قرآن درباره ی زوجات آن حضرت می فرماید: «و ازواجه امهاتهم» (همسران او مادران امتند) و در رکاب عایشه، طلحه را می دید از پیشتازان در اسلام، مرد خوش سابقه و تیرانداز ماهر میدان جنگ های اسلامی و مردی که به اسلام خدمت های ارزنده ای کرده است، و باز زبیر را می دید خوش سابقه تر از طلحه، آن که حتی در روز سقیفه از متحصنین در خانه ی علی(ع) بود.
این مرد در حیرتی عجیب افتاده بود که یعنی چه؟! آخر علی و طلحه و زبیر از پیشتازان اسلام و فداکاران سخت ترین دژهای اسلام اند؛ اکنون رودررو قرار گرفته اند؟ کدام یک به حق نزدیک ترند؟ در این گیر و دار چه باید کرد؟! توجه داشته باشید! نباید آن مرد را در این حیرت زیاد ملامت کرد. شاید اگر ما هم در شرایطی که او قرار داشت قرار می گرفتیم، شخصیت و سابقه ی زبیر و طلحه چشم ما را خیره می کرد.
به هر حال این مرد محضر امیرالمومنین شرفیاب شد و گفت: آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟ شخصیت هایی مانند آنان از بزرگان صحابه ی رسول الله چگونه اشتباه می کنند و راه باطل را می پیمایند؟ آیا این ممکن است؟
علی در جواب سخنی دارد که دکتر طه حسین، دانشمند و نویسنده ی مصری، می گوید سخنی محکم تر و بالاتر از این نمی شود؛ بعد از آن که وحی خاموش گشت و ندای آسمانی منقطع شد، سخنی به این بزرگی شنیده نشده است. فرمود: سرت کلاه رفته و حقیقت بر تو اشتباه شده. حق و باطل را با میزان قدر و شخصیت افراد نمی شود شناخت. این صحیح نیست که تو اول شخصیت هایی را مقیاس قرار دهی و بعد حق و باطل را با این مقیاس ها بسنجی؛ فلان چیز حق است چون فلان و فلان با آن موافقند. فلان چیز باطل است چون فلان و فلان با آن مخالف. نه، اشخاص نباید مقیاس حق و باطل قرار گیرند این حق و باطل است که باید مقیاس اشخاص و شخصیت آنان باشد.

مشکل جامعه ما چنین است.

ملاک حق و باطل به افراد تنزل پیدا کرده است.

خنده دار است...

گریه آور است...

حتی هنر را نیز با سیاست گره زده ایم. هنر را.... باورتان می شود.

اینکه الان تمام اتفاقات و طرح هایی که منتسب به احمدی نژاد است نقد می شود.

دیروز خبری خواندم: "به روحانی رای دهید برای جایزه صلح نوبل"

آقای دکتر روحانی رییس جمهور کشور ایران هستند و مورد علاقه ما. اما سوال اینجاست مگر ایشان در این مدت دو ماهه چه کرده اند که باید صلح نوبل یا هر جایزه دیگری به ایشان تعلق بگیرد(البته جایزه صلح نوبل سیاسی است.)

جواب یک جمله است: عزیزان سیاست زده شده ایم.

بد جور هم سیاست زده شده ایم. همه آمال و آرزوهای ما در یک نفر خلاصه می شود. عده ای چنان شیفته احمدی نژاد بودند و عده ای چنان شیفته روحانی که گوییا فرصت تعقل نداشته و ندارند.

بحثمان روی مردم است. روی خودمان روی اینکه ما که همه خود را روشنفکر میدانیم ولی کوچکترین نقدی را نمی پذیریم

یکبار هم که شده احمدی نژاد و روحانی را نقد نکنیم و خودمان را نقد کنیم.

نه مثل برخی طرفداران که هاله نور دیدند و نه برخی که کار 50 روزه یک نفر را آنقدر بزرگ می دانند که می تواند صلح نوبل را دریافت کند.

 

 

  • ایمان ختم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی